1. اهمیت و جایگاه شناخت علائم ظهور را تبیین نمایید؟
البته نسبت به علائم خیلی تاکید شده و از لسان پیامبر و ائمه علیهم السلام نقل شده است. این بیانات و تاکیدات برای این است که سوء استفاده و موج سواری نشود. برای این است که هر کس در هر زمانی چنین ادعایی نکند. و روی بعضی از علامات خیلی تاکید شده است. صیحه آسمانی را روایت دارد هر علامتی بر هر کس مخفی بماند این علامت بر کسی مخفی نمیماند. روی این علامت خیلی تاکید شده است. روی برخی علامات آن هم علامات حتمی مثل سفیانی، صیحه، یمانی، قتل نفس زکیه، خسف یا در بعضی روایات شعیب هم آمده و بالاخره روی اینها نیز خیلی تاکید شده و از حتمیات هم هست.
البته یک مساله دیگری هم هست و آن مساله بداء است: هل یبدوا لله فی المحتوم؟ قال: نعم. ممکن است یبدوا لله فی المهدی؟ امام فرمودند: أما در مورد مهدی چنین نیست. المهدی من المیعاد و الله لا یخلف المیعاد. این روایت اگر سندش درست باشد مفادش این است که ممکن است بدون علامات هم امام زمان ظهور کند. ولی مرحوم مجلسی اشکال میکنند و توجیه میکنند که بداء در خصوصیات علامات است نه در اصل سفیانی. مثلا ممکن است خروج سفیانی که در ماه رجب بود بر اثر بدا در شعبان صورت گیرد.
همه علامات را من بحث کردهام و نزدیک به پانصد درس به عنوان درس خارج الان روی سایت هست. سایت ولاء صدیقه کبری.
2. آیا روایات علامات ظهور بررسی سندی شده است یا خیر؟
من ندیدم، چون بنا نبوده است. عملا این گونه میبینیم که بنا نبوده که راجع به روایات مهدویت عمقی بحث شود. بنای عملی مقصود است. با توجه به این که بسیاری از روایات علائم ظهور را عامه نقل کردهاند. البته علمای بزرگ ما کتابها نوشتند. اما به عنوان درس خیر. لذا اینها کمتر مطرح شده است. علی ای حال بحثهای سندی نشده ولی لازم است، چون روایات متعارض وجود دارد مثل حکم قیامهای قبل از ظهور، ولی لازم است به همان روالی که در فقه نسبت به هر فرع فقهی بحث میشود، نسبت به مباحث مهدویت نیز بحث شود. همین روایت <کلّ رایه ترفع قبل قیام المهدی فصاحبها طاغوت> که شبکههای ماهوارهای وهابیت و یا مدعیان تشیع یعنی همین ماهوارههای وابسته به جریان تشیع مورد حمایت آمریکا آن را مفصل مطرح کردند و مدعی شدند که حکومت ایران، حضرت امام و مقام معظم رهبری همه طاغوتند. در حوزهها باید بحث شود. شما چهار تا روایت وسائل را دیدید. خود این روایت آیا از نظر سند درست است؟ از نظر دلالت همین است که میگویید؟ خوب به فرض این که سند درست است. دلالت هم درست. آیا معارض ندارد.؟ معارض هم که قطعا دارد. از همه اینها بگذریم این روایات وقتی با روایات دیگر تعارض کرد، یکی از وجوه ترجیح چیست؟ مخالفت با عامه. اتقافا این روایات مطابق است با آراء و روایات عامه و خیلی پررنگتر از این را عامه نقل نمودهاند. روی این نکته تا حال کسی بحث کرده؟ باید روایات را در کتاب الاماره، کتاب الخلافه و کتاب التفضیل صحاح سته بالاخص سنن ابیداود، پیدا کنیم. آنوقت میبینیم حتی اگر این روایت صحیح هم باشد و اصاله الصدور هم داشته باشد، مشکل جهتی دارد و باید حمل بر تقیه شود. همین بحث را سال گذشته مطرح کردم سی و هفت درس شد. اینها را بخواهید و بحث کنید با یک کتاب و و دو کتاب نمیشود در مهدویت تخصصی بحث کرد. مباحث مهدویت گسترده است. یا مثلا نام بردن اسم امام الان به نظر من حرام است. مستندات و دلائل هم دارم.
3. آیا حوادثی که امروزه در سوریه و عراق اتفاق میافتد قابل تطبیق بر علائم حتمی ظهور هست یا خیر؟
در ارتباط با تطبیق قطعی، خیر. چون تالی فاسد دارد. تطبیق قطعی سر از تزل در عقاید مردم در میآورد. خود ائمه هم تطبیقات قطعی نداشتهاند. تطبیق قطعی خلاف است ولی اگر به عنوان احتمال و گمان باشد مانعی ندارد.
در رابطه با سوریه چند نکته را باید توجه کرد:
اولا: حوادث سوریه رو به افول است از شور افتاد و مثل قبل نیست. خیلی از مناطق را پس گرفتند.
ثانیا: نسبت به قضایای سوریه باید گفت در جهان قبلا از این بدتر هم اتفاق افتاده بود و هیچ بعید نیست که آینده از این بدتر هم بشود. یعنی ما الان آخر خط نیستیم که بگوییم مصداقش همین است.
ثالثا: اعمال و خشونتهای اینها همان اعمال و رفتار سفیانی هاست اما فراموش نکنیم که سفیانی شخص است و ویژگیها و مشخصات دارد و شیعه و سنی ویژگیها و مشخصات او را توضیح دادهاند. اما اینها جریانات متعددی هستند، النصره است داعش است و. اما سفیانی یک شخص است و از باز ماندگان ابوسفیان است. پس تطبیق سفیانی بر این جریانات تطبیق درستی نیست.
اما نسبت به عراق باز همان بحث است.بخشی از سرزمین عراق را داعشیها تصرف کرده بودند. اما الان عراقیها خیلی از اینها را پس گرفتند. اینها تا نزدیک کربلا رسیده بودند. <جرف الصخر> نزدیک کربلاست. ولی الان در جبهههای متعدد شکست خورده و عقب رانده شدهاند. آنجا هم گروههای مختلفی هستند. حرکت سفیانی معمولا در جنوب عراق است، بغداد و نجف. و حال اینکه اینها به این مناطق اصلا نتوانستند بروند. و الان مشکل هم دارند. پس نمیتوان تطبیق قطعی داد، ولی به صورت احتمال، ممکن است.
4. آیا آنچه به آیت الله بهجت نسبت داده میشود مبنی بر اینکه ایشان فرمودهاند پیرمردها هم ظهور را درک میکنند، صحت دارد؟ و بر فرض صحت آیا این به معنای تعیین زمان ظهور است؟
قضیه توقیت قطعی را نه آیتالله بهجت و نه مراجع معظم، بلکه خود امام زمان هم نمیداند. بیشتر بگویم پیامبر اکرم هم نمیداند. این نظر شخصی من است به استناد روایات صحیح. توقیت قطعی از علومی است که در انحصار خداوند است. <لایجلیها لوقتها الا هو>. مهم این است که روایت از امام رضا علیه السلام است و صحیح السند است. یک یک افراد سند را من بررسی کردم. آن روایت میگوید پیامبر اکرم هم نمیداند. راوی سوال میکند ظهور چه زمانی است؟حضرت میفرمایند علمش دست خداست. و هیچ منافاتی با عظمت و مقام علمی پیامبر اکرم و ائمه علیهم السلام ندارد. چون بنا نیست که همه چیز را بدانند. یکسری علومی است که خاص خداوند عزوجل است.
پس مساله توقیت را خود امام زمان هم نمیداند. من برای ادعای خودم یک شاهد ساده نقل میکنم. آیا امام زمان برای ظهور خودشان دعا میکنند یا خیر؟ جواب مثبت است. خوب اگر میداند که فلان تاریخ است دیگر دعا کردن چه معنی دارد؟ چون امکان بداء راه دارد حضرت دعا میکنند. پس علم واقعی آن و زمان دقیق ظهور را حتی خود حضرت هم نمیداند و تنها خدا میداند.
اما نسبت به فرمایش آیتالله بهجت، بنده در سه نوبت در سه جلسه از حجت الاسلام شیخ علی بهجت (فرزند آیت الله بهجت) راجع به این مطلب پرسیدم. دو نوبت در قم و یک نوبت در سرزمین منا بود. هر سه نوبت ایشان فرمود: حرف پدرم این نبود. حرف تو حرف و باصطلاح تداخل شده. پدرم این را نفرموده بلکه کسی دیگر این را گفته. پس حرف از آیتالله بهجت نیست.
فرض که ایشان فرموده باشند اگر به عنوان احتمال است قبول داریم و ما هم میگوییم، به عنوان امیدواری و توقع ظهور است ما هم میگوییم چون ما هر جمعه منتظر ظهوریم.
حسنی چه کسی است؟ این فرد منحرف است. خودش ادعای مهدویت میکند و میگوید: مهدی منم، و تا زمان حرکت حضرت از حجاز به عراق در مسیر با امام ملاقات و بحث میکند هنوز خودش را امام زمان میداند. بعدها که با حضرت بحث میکند، خودش و برخی از یارانش تغییر میکنند.آن حسنی که آقایان از او دم میزنند، در مکه کشته میشود. میخواهم بگویم روایات متعارض است و دلیلی نداریم که تطبیق بدهیم بر مقام معظم رهبری. اگر آیت الله بهاءالدینی هم گفته باشد، قابل نقد است؛ مثل اینکه امروزه نظرات فقهی امام و یا هر فقیه دیگری، در حوزه مورد نقد قرار میگیرد.
5. آیا در دوران ظهور وحکومت حضرت مهدی (عجل الله فرجه الشریف) اهل کتاب وجود دارند یا همه پیروان ادیان به دین اسلام مشرف میشوند؟
همه پیروان ادیان به دین اسلام مشرف میشوند. روایت صحیح السند هم داریم. نه فقط به دین اسلام، ما دو جور اسلام داریم: اسلام سقیفه و اسلام غدیر. همه به اسلام غدیر گرایش پیدا میکنند. و امام زمان همه را به شهادت به لا اله الا الله و محمدا رسول الله و علی ولی الله دعوت میکنند. ولی خوب میدانید که زمانبر است و مرحله به مرحله است. حضرت گاهی با اینها بحث آزاد دارد. گاهی اینها را از پایتخت بیرون میکند و گاهی جزیه میگیرد البته طبق بعضی از نصوص، ولی مرحوم مجلسی و مازندرانی نظر دیگری دارند. و آخر الدواء الکی. آخر سر هم با یهود درگیر میشوند. مواردی که آمده اینها جزیه میدهند، مقطعی است. یا باید بگوییم مکانها فرق میکند. یعنی گاهی مثلا در عراق چنین تی را به کار میگیرد. برای اتمام حجت، با کتاب خودشان اینها را محکوم میکند.
6. آیا حضرت ولی عصر به شهادت میرسند یا آنکه به مرگ طبیعی از دنیا میروند؟
ما اول یک شوخی میکنیم و بعد جواب میدهیم. چرا برای قتل امام زمان عجله داریم؟ ما باید منتظر ظهور حضرت باشیم نه شهادت حضرت.
اما جواب: ما هیچ دلیل خاصی بر شهادت حضرت نداریم تا برسد به نحوه شهادت. نحوه شهادت که میگویند زنی کذایی حضرت را به شهادت می رساند اصلا در منابع و مدارک معتبر ما نیامده است. شاید اولین کسی که قصه این زن را نقل میکند شیخ احمد احسائی منحرف، در کتاب شرح زیارت جامعه است، و هیچ مدرکی هم ارائه نمیدهد. بعد از او هم مرحوم حائری در کتاب اام الناصب به عنوان قول قیل نقل میکند و هیچ مدرکی ارائه نمیدهد و بعد از آن هم مرحوم صدر در تاریخ ما بعد الظهور نقل میکند. ما هم در آخر کتاب نشانههای دولت موعود در بحث رحلت یا شهادت مطرح نمودیم. شیخ حر عاملی مخصوصا در کتاب الایقاظ من الهجعة میفرماید: روایات متعدد و کثیرهای در شهادت حضرت داریم ولی حتی یک روایت هم در نحوه شهادت نداریم. یعنی آقای حر عاملی به شهادتشان اشاره میکند اما به نحوه شهادتشان هیچ اشارهای نمیکند.
اما روایات: ما روایات فوت حضرت را بیشتر داریم. <یموت موتا حتف انفه> <علی فراشه> <یتولی غسله و تجهیزه و دفنه الامام الحسین علیه السلام> اینها را داریم. اما راجع به شهادت حضرت من به یک روایت هم برخورد نکردم.
از عامه ابنحماد روایت دارد که حضرت در درگیری با روم و اروپاییها با دو هزار نفر از فرماندهان بزرگ به شهادت میرسند. ابنحماد درست است که از قدما است و در سال 228 فوت کرده است، ولی از نظر ما نه کتاب و روایتش اعتبار دارد نه خودش. علامه مجلسی که سه جلد روایات راجع به امام زمان نقل میکند، اصلا اسمی از ابنحماد و کتابش <الفتن> نمیبرد. تنها در دو جا روایتی را از شیخ طوسی نقل میکند که در سند شیخ طوسی اسم ابنحماد آمده است.
نتیجه اینکه امام زمان به شهادت نمیرسند. اما نسبت به سایر ائمه (علیهم السلام) سخن شیخ مفید را نمیپذیرم و تامل دارم. نسبت به رسول خدا معتقدم حضرت را مسموم کردند همان داخله حضرت، حضرت را به شهادت رساندند.
7. آیا امام زمان دارای زن و فرزند هستند یا خیر؟
اولا: این جزء اعتقادات ما نیست و لازم نیست به زن و فرزند داشتن و یا نداشتن حضرت معتقد باشیم. این یک معلومات است، اگر به جایی رسیدیم به معلومات ما افزوده میشود و اگر به جایی نرسیدیم به اعتقاد ما هیچ لطمهای نمیزند.
ثانیا: ما هیچ دلیلی نداریم که امام زمان الان ازدواج کرده و زن و فرزند دارد.
ثالثا: روایت <النکاح سنتی فمن رغب عن سنتی فلیس منی> بستگی به فراهم بودن زمینه دارد و این که مانعی پیش نیاید. ازدواج سنت است و فرض نیست. خود نبی مکرم اسلام در بیست و پنج سالگی ازدواج نمود. طبق آیه 39 آلعمران حضرت یحیی ازدواج نکرده است. ازدواج کردن بستگی به شرایط دارد. ممکن است شرایط برای ایشان پیش نیامده بود.
آقای شوشتری در کتاب الاخبار الدخیله میفرمایند: ما دلیلی بر ازدواج حضرت حتی بعد از ظهور نداریم.
اما مساله اولاد حضرت: ما حتی یک روایت مبنی بر اینکه حضرت الان اولاد داشته باشد، نداریم. اما نسبت به ادعیه (السلام علی ولدک واهلک)، به ما طلبهها اینجوری یاد دادند که حکم، موضوع خودش را درست نمیکند. این روایت از امام رضا علیه السلام است. زمانی این روایت از امام رضا علیه السلام صادر شده است که نه اولاد امام زمان که خود امام زمان، پدر امام زمان و جد امام زمان هنوز به دنیا نیامده است. پس ادعیه از امام رضا است و زمانی صادر شده است که هنوز امام زمان قطعا به دنیا نیامده است. بنا بر این نمیتوانید به این روایات تمسک کنید. بله ممکن است حضرت بعدها قبل از ظهور ازدواج کند و خداوند به حضرت فرزند عطا کند. اما ادعای این که الان فرزند دارند با استناد به کدام دلیل؟ به استناد جزیره خضراء که داستان است! به قضیه کمالالدین انباری که راوی آن نصرانی است!
آیا مستند شما مورد تأیید است؟
بلکه روایت داریم که امام زمان از دنیا میرود و فرزندی ندارد. روایت را مرحوم کشی نقل میکند و مرحوم آیتالله خویی در کتاب معجم رجال الحدیث در شرح حال علی بن ابیحمزه بطائنی نقل کرده است. ابیحمزه بطائنی بر امامت امام کاظم توقف نمود و امامت امام رضا علیه السلام را قبول نداشت. ایشان با امام رضا علیه السلام بحث میکند و هنوز حضرت رضا علیه السلام فرزندی نداشت. به امام رضا عرض میکند: پدرتان چه شد؟ حضرت فرمودند: مضی، یعنی رحلت کرد. عرض میکند: جانشینشان چه کسی است؟ امام میفرماید: منم. عرض میکند: برای ما روایت شده است که <الامام لایمضی حتی یری عقبه>، یعنی امام از دنیا نمیرود مگر اینکه نسل و فرزندش را ببیند. آنوقت میگوید: شما امام نیستید چون فرزندی ندارید. امام فرمودند: روایت همین است؟ عرض کرد: بله. حضرت فرمودند: نه، روایت ادامه دارد <الا القائم فانه یمضی و لا عقب له>. گفت: بله، درست است. آنوقت حضرت او را توبیخ نمودند و فرمودند: از خدا بترسید و مردم را از گرویدن به دین خدا باز ندارید و باصطلاح با روایت بازی نکنید. مردم را منحرف نکنید. امام رضا علیه السلام در این روایت تصریح میکنند که امام زمان فرزندی نخواهد داشت.
بله در برابر این، روایت وصیت است که به آن خیلی استناد میکنند و مرحوم شیخ طوسی آن را نقل میکند. پیامبر به امیرالمومنین فرمودند: بعد از من 12 امام هستند بعد از دوازده امام، دوازده مهدی هستند. میفرمایند: بعد از من تو هستی و بعد امامت را به امام حسن تحویل میدهی تا به امام عسکری علیه السلام و آن حضرت امور را به امام زمان تحویل میدهد تا زمانی که خواست از دنیا برود تحویل فرزندش بدهد.
در پاسخ به این روایت میگوییم:
اولا: این روایت از نظر سند مشکل دارد. البته کنار گذاشتن این روایت لطمهای به اعتقادات ما نمیزند، چون ما دهها روایت درباره ائمه اثنا عشر داریم. این روایت را تنها شیخ طوسی نقل میکند و در سندش دو نفر مجهول وجود دارد. ما نمیتوانیم چنین روایتی را مستند برای عقایدمان قرار دهیم. این روایت را در کتاب دراسة فی روایات الحسنی مطرح و نقد کردهایم.
ثانیا: این روایت از نظر دلالت مشکل دارد و مدعای طرف مقابل را اثبات نمیکند، زیرا این روایت میگوید: هنگامی که امام زمان خواستند فوت کنند امور را به پسرشان بسپارند. آیا این روایت اثبات میکند که حضرت الان دارای فرزند هستند؟ پیامبر اکرم پیشگویی کردند. مثل پیشگوییهای دیگر. پیشگویی که موضوع درست کن نیست. نمیگوید الان فرزند دارد. بلکه میگوید وقتی خواستند فوت کنند تحویل فرزندش دهد. امام کی رحلت میکنند؟ معلوم نیست. امام کی میآیند؟ مگر تاریخ آمدنشان مشخص است؟ وقتی آمدند چقدر حکومت میکنند؟ معلوم نیست. ممکن است وقتی آمدند قبل از اینکه از دنیا بروند ازدواج کنند و خدا به ایشان فرزندی بدهد. نقش فرزند امام زمان کی شروع میشود؟ بعد از رحلت امام زمان. چرا حسنیها از الان عجله دارند.
8. آیا طلوع خورشید از مغرب از علامات ظهور است؟
طلوع خورشید از مغرب را از علامات قیامت دانستهاند. در روایات اهل سنت زیاد آمده است. نمیگویم در روایات ما نیامده است. از نظر علمی هم مشکلی ندارد. در دانمارک گزارشی از سایتها به من دادند که سنگی است در فضا رها شده و سرگردان است و طبق محاسبات، این سنگ با زمین برخورد میکند. وقتی به زمین میخورد مسیر آن را تغییر میدهد. یعنی زمینی که از شرق به غرب بوده میشود از غرب به شرق. طبعا طلوع خورشیدی که از شرق به غرب بوده میشود از غرب به شرق. از نظر علمی این را گفتهاند. ولی در روایات ما کمتر این مساله آمده است.
9. آیا بین خروج و ظهور امام زمان فرق است؟
بله. خروج از مدینه است. و در ارتباط با اصحاب خاص است. همان جاست که یک نفر متوجه خروج حضرت میشود که حضرت میخواهند برای ظهور به مکه بروند. به حسنی خبر میدهد. روایت در کافی است. <فیبتدر الحسنی بالخروج>. که حسنی دست به سلاح میبرد و کشته میشود. بعد هم سرش را برای سفیانی میفرستند. مرحوم مجلسی بین این خروج با ظهور فرق میگذارد. اول خروج است بعد ظهور است.
10. ترتیب وقوعی علامات ظهور رابیان نمایید؟
اول سفیانی است. بعد یمانی و خراسانی که با هم خروج میکنند. این سه علامت در روایات دارد <فی سنه واحده، فی شهر واحد و فی یوم واحد>. بعد صیحه است. سفیانی از ظهور تا سقوط 15 ماه طول میکشد. بعد هم خسف که قبیل الظهور (نزدیک ظهور) اتفاق میافتد و قتل نفس زکیه هم که 15 روز قبل از ظهور اتفاق میافتد.
خروج برای افراد خاصی است و حضرت برای یک عده خاصی شناخته شدهاند.
این 313 نفر شرط ظهور نیستند. اینها همانهایی هستند که حضرت را میشناسند. اینها را در کتاب <فی رحاب حکومه المهدی> بحث کردم. اینها همه در آن دوران زندهاند ولی منافات ندارد که یک عده از مردهها هم برگردند، مثل اصحاب کهف، سلمان ، اصحاب موسی و. که برمیگردند.
11. در رابطه با یمانی و وم تبعیت از او چنانچه نکتهای هست بیان نمایید؟
در رابطه با یمانی بزرگنمایی و اغراق شده است. اصل یمانی را از علامات میدانیم اما مثبت بودنش و وم تبعیت از او، خیلی روشن نیست. در روایت نعمانی دارد <افضل رایات> یعنی سفیانی هم خوب است ولی یمانی بهتر است. عمده روایت در باب یمانی، روایت نعمانی است که از نظر سند مشکل دارد. در سند روایت شخصی به نام احمد بن یوسف قرار دارد که اگر کسی توانست این فرد را در کتب رجالی پیدا و توثیق کند من به او جایزه میدهم. از نظر دلالت هم خیلی جای بحث است چون سه تا حکم فقهی دارد: <فاذا خرج الیمانی حرم بیع السلاح علی الناس و کل مسلم، و اذا خرج الیمانی فانهض الیه. و لایحل لمسلم ان یلتوی علیه>. اینها سه تا حکم است. فقهای ما احکام دوران غیبت را در کتابهایشان آوردهاند، احکام قبل از ظهور و احکام دوران غیبت را گفتند، هیچ فقیهی در هیچ کتاب فقهی علی ما ببالی اینها را نیاورده است. یعنی هیچ فقیهی نگفته وقتی یمانی خروج کرد فروش سلاح جایز نیست. یمانی در دوران غیبت میآید و یک سال بعد از او امام زمان میآید. حتی شیخ حر عاملی که مشرب اخباری دارد و بر طبق روایات فتوا میدهد از اول تا اخر کتابش را ببینید آیا طبق روایت فتوا داده است که چون سفیانی خروج کرد فروش سلاح جایز نیست؟ پس از نظر دلالت هم به این روایت عمل نشده است. آری یک روایت هم در کافی شریف راجع به یمانی است اما نه به این روشنی، که آن هم مشکل دارد. بنا بر این ما اصل یمانی را جزء علامات میدانیم، اما وم تبعیت از او و جایگزینی او به جای مراجع در دوران غیبت را شدیدا نفی میکنیم و نمیتوانیم از روایات استفاده کنیم.
12. آیا حضرت باتکنولوژی روز قیام میکند یا قیام حضرت با سیف و شمشیر است؟
نکته اول گسترش و نبوغ علم است و این که علم بیست و هفت حرف است و انبیاء مامور به گسترش دو حرف از آن بودهاند. امام زمان که بیاید بیست و پنج حرف دیگر را به این دو منضم میکند. یعنی علم سیزده برابر می شود. یعنی تکنولوزی دشمنان در آن زمان هر چه هم پیشرفته باشد باز هم سیزده برابر عقب است، لذا چندان کارایی ندارد.
ثانیا: روایات داریم که سلاحی که دست نیروهای امام زمان است از آهن است اما نه مثل این آهن. این قضیه حقیقیه است نه خارجیه؟ یعنی این که سلاح امام مثل اینها نیست. در هر زمان و دوره هر چه اسلحه پیشرفته باشد طبق این روایت اسلحه دوران امام زمان پیشرفتهتر است.
ثالثا: یادتان نرود که از یاران امام، ملائکه هستند. جن هستند. تابوت حضرت موسی است. از همه اینها مهمتر شاید رعب باشد. <ویسیر الرعب امامه، خلفه و عن یمینه و شماله مسیره شهر>. یعنی پیشاپیش لشکر حضرت رعب است. به هر حال دشمن هر چه هم مسلح باشد آیا برای به کارگیری نباید توازن روحی و آرامش داشته باشد؟ وقتی که ترس سراسر وجودش را فرا گرفته باشد، سلاح چه کارایی خواهد داشت؟ اصلا کارایی ندارد.
پرچم پیروزی پیامبر اکرم با آن حضرت است. هر موقع پیامبر این پرچم را باز مینمود <انحط الیه الملائکه> این پرچم بسته نمیشد تا این که پیروزی نصیب مسلمانان میشد.
نکته چهارم در رابطه با نیروهای حضرت است که هر کدام توان و نیروی چهل نفر را دارند یعنی نیروی لشکر هر چه باشد اینها چهل برابرند.
نکته پنجم این است که ذوالفقار حضرت امیر با حضرت مهدی است. ذو الفقار یعنی چی؟ امام باقر علیه السلام میفرمایند: چون به هر کسی میخورد در دنیا، دست او از دنیا کوتاه میشد یعنی به اصطلاح شناسنامه او را باطل میکرد و در آخرت از رحمت خدا او را فقیر میکرد. آقا چنین سلاحی دارد که رد خور ندارد با هر اسلحه و تکنولوژی پیشرفتهای که برخورد کند آن را از کار میاندازد.
نکته ششم ولایت تکوینی حضرت است که با یک اشاره میتواند بر اینها غلبه کند.
نکته هفتم اینکه دنیا خسته است. مردم دنبال کسی هستند که به جامعه و زمین آرامش دهد. دنیای قبل از حضرت دنیای کشتار و ظلم و خونریزی است. لذا اسلحه هر چه هم پیشرفته و کارایی داشته باشد، طرفدار ندارد.
نکته هشتم این که امام زمان برای کشتار نمیآید بلکه برای فریادرسی میآید، لذا دادرس که شد موانع را برطرف میکند. با موانع درگیر است. <این هادم ابنیه الشرک و النفاق، این مبید اهل الفسوق و العصیان> حضرت با اینها درگیر است.
13. درمورد دجال توضیح دهید؟ آیا از علامات ظهور است؟
در رابطه با دجال در کتابهای اهل سنت خیلی به آن پرداخته شده است ولی در کتابهای ما خیلی ساده از کنار آن گذشتهاند. دجال از علامات ظهور نیست. فقط در کلمات مجلسی اول در کتاب لوامع صاحب قرانی من دیدم که میفرماید: ده روز قبل از امام زمان میآید. و در روایات ما اگر آمده در مورد قتلش آمده است که حضرت در نوروز میآیند و در نوروز هم دجال را در <کناسه> و زبالهدان کوفه به دار میآویزند. روایات ما خیلی گذرا از کنار آن گذشته اند چون دجال نقشی ندارد، اما کتب اهل سنت خیلی مفصل به آن پرداخته و بسیار بزرگنمایی کرده و غالب آن موضوعات و جعلی است. نظر من این است که دجال شخص است ولی آیت الله مکارم میفرمایند: یک جریان است، همین جریان مادیگری است.
14. آیا آنچه نسبت به جزیره خضراء و محل ست حضرت مطرح میشود صحت دارد؟
مرحوم علامه مجلسی در جلد 52 این ماجرا را به عنوان داستان یاد میکند و میفرماید: من صحت این را تضمین نمیکنم لذا آن را جدا از سایر ابواب ذکر میکند. باب ذکر من رآه. باب 19 خبر سعد بن عبدالله اشعری در رابطه با ملاقات امام زمان. باب 20 علّه الغیبه و کیفیه انتفاع الناس. باب 21 التمحیص و النهی عن التوقیت. باب 22 انتظار الفرج. باب 23 من ادعی الرویه فی غیبه الکبری، در هیچ یک از این بابها که مربوط به ملاقاتهاست، جزیره خضراء را نمیآورد. باب 24 نادر فی ذکر من رآه علیه السلام فی الغیبه الکبری قریبا من زماننا. عبارت را دقت کنید: <وجدت رساله>. اهل فن میدانند که <وجادت> اضعف تحملها است. نقل حدیث طرق و انواعی دارد که <وجادت> یعنی یافتن و پیدا کردن، یکی از ضعیفترین شیوه تحمل حدیث است.
وجدت رساله مشتهره بقصه جزیره الخضراء فی البحر الابیض احببت ایرادها لاشتمالها علی ذکر من رآه. و لما فیه من الغرائب.
پس انگیزه از نقل، یکی رویت و ملاقات است. دوم: و لما فیه من الغرائب. بعد میفرماید: انما افردت لها بابا لانی لماظفر به فی الاصول المعتبره. و لنذکرها بعینها کما وجدتها. پس جزیره خضراء یک داستان است. وجاده است. بعد میگوید: فقد وجدت. چه کسی میگوید وجدت؟ معلوم نیست.
مساله بعد اصلا جزیره خضراء مشتمل بر مطالبی است که برای پذیرش آن باید هزینه سنگینی را بپردازیم. قضیه عصمت پیامبر زیر سوال رفته، قضیه تحریف قرآن مطرح شده، قضیه خمس زیر سوال رفته است. یک سری مطالب تاریخی غلط آنجا مطرح شده است. یعنی پذیرش این داستان هزینه بر است. لذا علمای ما آن را نفی نمودهاند. آیت الله خویی میفرماید: این قصه مشکل دارد. برخی گفتهاند: این ماجرا موضوع و جعلی است. من مفصل این جریان را در دو کتاب <تا ظهور> و <الجزیرة الخضراء> بحث کردهام.
15. کیفیت حکومت اهل بیت (علیهم السلام) دررجعت چگونه است؟
اصل مساله رجعت از ضروریات مذهب ماست. به قول علامه مجلسی دویست روایت صریح داریم. و طبق فرمایش مرحوم طباطبائی پانصد روایت داریم. پس اصل رجعت هیچ جای بحث نیست. بحث در تفصیلات رجعت است. ولی آنچه ما مم به آن هستیم اعتقاد به اصل رجعت است اما تفصیلات آن اگر دلیل معتبری داشتیم میپذیریم و الا اصل رجعت کفایت میکند. اما آیا امامان همه برمیگردند؟ به ترتیب برمیگردند؟ با هم برمیگردند؟ حکومت میکنند یا نه؟ چند سال حکومت میکنند؟ اینها تفصیلات بحث است. عقیده من را بخواهید طبق روایات متعدد، بعد از امام زمان فرصتی برای حکومت اهل بیت نمیماند. امام زمان چهل روز قبل از قیامت از دنیا میروند و آن چهل روز مساله مقدمات قیامت است و دیگر حکومتی نیست. این مطلب با رجعت هم منافات ندارد، چون حکومت ائمه یکی دو تا روایت ضعیف دارد. در اصل رجعت ایشان بحثی نیست. این برگشت یا برای تشریفات و اهمیت دادن به حکومت بقیه الله است یا برای مطالبی است که ما نمیدانیم. من یک عبارتی از شیخ مفید در این رابطه بخوانم: شیخ مفید میفرماید: لیس بعد دوله الامام المهدی لاحد دوله الا ما جائت به من الروایه من قیام ولده ان شاء الله ذالک و لمترد علی القطع و الثبات و اکثر الروایات انه لن یمضی مهدی هذه الامه الا قبل القیامه باربعین یوما. امام زمان که بیایند تا چهل روز قبل از قیامت هستند. ی فیه الهرج و علامه خروج الاموات و قیام الساعه للحساب و الجزاء. دیگر بعث و نشور است. بنده در بحث خارج مهدویت در قم تحت عنوان حکومت امام زمان بیش از سی جلسه این موضوع مهم را بحث نمودم و فایل صوتی و نوشتاری آن الان روی سایت <ولاء صدیقه> قرار دارد.
مرکز پاسخگویی به سوالات دینی حرم رضوی
بیشتر بخوانید:
- ویژه نامه امام زمان(عج)» و منتظران حقیقی»
- سلسله یادداشت های مهدوی - آخرین منجی
- جمعه های انتظار- 2/پرونده الکترونیکی قیام مستضعفین؛ منتظران حقیقی
- پرونده ویژه دو قوم موعود» و مردود»؛ قدس سجده گاه و وعده گاه حضرت قائم(عج)!
- معرفی و دریافت کتاب امامت و ولایت روح دیانت»
- کتاب " چشم به راه " ویژه معرفت و شناخت امام زمان علیه السلام
- (مشکلات فراروی شیعیان در زمان غیبت)کتاب الکترونیکی مهدویت و آسیب های فرارو
- مجموعه کتب رهنما، جلد 37 " پناه اهل زمین در باب امام زمان علیه السلام " به کوشش علیرضا مستشاری
سوالات پر تکرار مباحث مهدویت با استاد آیت الله نجم الدین طبسی
امام ,حضرت ,روایت ,زمان ,روایات ,ظهور ,امام زمان ,علیه السلام ,پیامبر اکرم ,علامات ظهور ,جزیره خضراء ,ائمه علیهم السلام ,ظهور اتفاق میافتد ,تکرار مباحث مهدویت